پای صحبت سرمربی ای با پشتوانه 113 مدال رنگارنگ
مقانلو: مجذوب شایستگی بودیم نه اسیر اسم ها
شناسه خبر: 14124 شنبه 23 مرداد 1395 - 09:56
|
تیم ملی مردان کشورمان طی دو سالی (2014 و 2015) که برای کسب سهمیه المپیک و جمع آوری امتیاز پا به میادین مختلف میگذاشت، روزهای بسیار شیرینی را برای جامعه ورزش و بخصوص خانواده بزرگ تکواندو رقم زد.
تیم ملی مردان کشورمان طی دو سالی (2014 و 2015) که برای کسب سهمیه المپیک و جمع آوری امتیاز پا به میادین مختلف میگذاشت، روزهای بسیار شیرینی را برای جامعه ورزش و بخصوص خانواده بزرگ تکواندو رقم زد، این سالها که بسیار پرمسابقه، پرترافیک، سخت و نفسگیر بود، برای ایران همراه با عناوين بسيار ارزشمندي بود. شاگردان بیژن مقانلو در پایان این راه سخت و دشوار و البته پرافتخار به غیر از انجام دادن تکالیف مهمی که خانواده تکواندو از آنها انتظار داشت، توانست سه سهمیه المپیک را توسط فرزان عاشورزاده (58- کیلوگرم)، مهدی خدابخشی (80- کیلوگرم) و سجاد مردانی (80+ کیلوگرم) بدست آورد هرچند در اين بين مسعود حجي زواره هم در وزن 80- كيلوگرم در بين 6 تكواندوكار برتر رنكينگ قرار گرفت اما به دليل قانون فدراسيون جهاني مبني براينكه هر كشور تنها مجاز به داشتن يك تكواندوكار در هر وزن بود، المپيك را از دست داد.
در پايان اين راه دو ساله، دقايقي را در مركز جهاني فدراسيون تكواندو، با سرمربی پرافتخار و موفق تیم ملی تکواندوی کشورمان که در اين مدت 113 مدال رنگارنگ (50 مدال طل، 28 نقره و 33 برنز انفرادي و يك نقره و يك برنز تيمي) را همراه با تیم ملی کشورمان بدست آورد و عنوان بهترین مربی جهان و آسیا را هم در كارنامه مربيگرياش ثبت كرد، به گفتوگو نشستيم تا از راه دو ساله تکواندوی ایران و اتفاقات آن روزها و البته المپیک ریو 2016 صحبت کنیم.
* این دو سال چطور گذشت؟ شما در پایان به همراه تیمتان موفق به کسب 4 سهمیه در سه وزن شديد كه البته در ریو می توانید از 3 تكواندوكار كشورمان استفاده كنيد!
- دو سال، تجربه بسیار خوبی بود و میتوان گفت از تجربیات مهم زندگی ورزشی من بشمار میآید.
* راهی که شما برای کسب سهمیه طی کردید، راهی بود که تا به حال کسی نرفته بود. این کار را سخت نکرد؟
- دقیقا همینطور است. کسب سهمیه از طریق «رنکینگ سیستم» شرایط متفاوتی بود. تعداد سهمیههای کشورها بیشتر شد، راه متفاوت بود و به توسعه تکواندو کمک میکرد اما واقعا سخت بود. از طرفی مسابقاتی هم در این دوره به رقابتهای معتبر فدراسیون جهانی اضافه شد و آن پیکارهای گرندپری بود که آن هم شرایط خاص خودش را داشت. اما خدا را شکر در نهایت، پایان این راه همراه با 4 سهمیه المپیک در سه وزن گروه مردان شد كه البته باتوجه به اينكه در هر وزن ما يك نفر را ميتوانيم به المپيك ببريم، 3 تکواندوکار در ریو خواهیم داشت. در وزن 80- كيلوگرم، دو تكواندوكارمان در بين 6 نفر بودند كه حق استفاده از یک نفر را داریم. ضمن اينكه ما بعد از تدوين استراتژي در خصوص كسب سهميه تحقيقي با موضوع تبيين استراتژي تيمملي تكواندوي ايران براي كسب سهميه المپيك ريو 2016، جهت استفاده نسل آينده به صورت مستند، جمعآوري و در قالب پايان نامه در دانشگاه آزاد تهران مركز ارائه شد كه شامل نقاط قوت، نقاط ضعف، فرصتها و تهديدها بود.
* از ابتدای راه بگویید، شما تیمی را در اختیار داشتید که همگی از مدعیان تکواندوی جهان بودند.
- ببینید در ابتدای کار تیمی در اختیار من بود با اعتبار بالا اما شرایط سخت. ورزشکارانی با اسمهای بزرگ اما به دلایلی مثل آسیب دیدگی، بی مهریها و ... دور از شرایط ایدهآل! من باید با این نفرات کارم را آغاز میکردم اما میدانستم راه کسب سهمیه المپیک سخت است و راه، طوری است که اگر میخواهیم به مقصد برسیم باید به جوانترها اعتماد کنیم. در همان مقطع هم از همگان خواستم تا صبر و حوصله کنند و بگذارند این تیم کارش را انجام بدهد و ماحصل آن مشخص شود.
* و شوک اول برای شما نتیجه گرندپری منچستر 2013 بود!
- من برای شرکت در این رقابتها که اولین آزمون فدراسیون جهانی برای برگزاری مسابقات گرندپری بود به طور کل 15 روز فرصت داشتم. ضمن اینکه ما تصوری از پیکارهای گرندپری نداشتیم. اما حالا بعد از برگزاری 9 دوره مسابقات گرندپری، باید بدانید که در تکواندوی امروز سطح بازیکنان و مربیان گرندپری با ديگر تکواندوکاران متفاوت است.
* خب تدبیر کادرفنی برای حل مشکلات تیمملی چه بود؟ به هرحال شما باید از طریق «رنکینگ سیستم» سهمیه المپیک را میگرفتید و این موضوع نیاز به جمعآوری امتیاز در مسابقات جهانی، آسیایی، بازیهای آسیایی، گرندپریها و تورنمنتها داشت!
- در ابتدا ما کادری را تشکیل دادیم، من مربیانی را میخواستم که همراه من و یار باشند، نه بار! بعد از آن باید نفرات جوانتر را به تیم ملی اضافه میکردیم. ما 48 مرحله اردو تعریف کردیم و در این بین بغیر از پوست اندازی و پشتوانه سازی برای المپیک 2020، اهدافمان را به سه قسمتِ کوتاه مدت، میان مدت و بلندمدت تقسیم کردیم. هدف بلند مدت ما فینال گرندپری 2015 بود، جاییکه بعد از پایان این رقابتها سهمیههای المپیک اعلام میشد و ما برای مجوز شرکت در این رقابتها میبایست بازیکنانمان را در بین 6 تکواندوکار قرار میدادیم. اهداف میان مدت ما تکالیف فدراسیون تکواندو بود که در راه کسب سهمیه المپیک قرار داشت، مثل قهرمانی آسیا، قهرمانی جهان و بازیهای آسیایی که در آسیا و جهان قهرمان شدیم و در بازیهای آسیایی توانستیم از 6 فرصت 4 مدال طلا را بدست آوریم. کوتاه مدت هم شامل گرندپریها و تورنمنتها بود. اما برای اجرای این اهداف یک نقطه مبهمی وجود داشت و آن چگونگی اضافه شدن جوانترها به تیم ملی بود.
آمدیم و یکسری فیلتر تعریف کردیم تا ورزشکار بداند چطور می تواند وارد اردوهای تیم ملی شود! در اولین انتخابیها کسانیکه در مسابقات قهرمانی کشور، آزاد کشوری، تورنمنت های دارای گرید و مسابقات لیگ در فاکتورهای اعلام شده قرار می گرفتند، باهم رقابت میکردند. منتخبین این دوره به اردوهای تیمملی دعوت میشدند و بعد در مرحله ای که می بایست برای رویدادهای رسمی (قهرمانی جهان، آسیا و بازیهای آسیایی) تیم انتخاب شود، با رنکینگ داران و ملی پوشان مبارزه می کردند و در نهایت ترکیب تیم ما مشخص می شد. البته در این بین نفراتی که در بین 31 تکواندوکار رنکینگ وزنشان حضور داشتند در صورتیکه انتخابی قهرمانی جهان، آسیا و یا بازیهای آسیایی را از دست دادند، همراه ما بودند تا زمانیکه در رنک باقی میماندند، ما از آنها در مسابقات گرندپری استفاده میکردیم. در این بین هم جوانترها در انتخابیها پیروز شدند و با حضور و كسب مدال در مسابقات معتبر خودشان را به تیمملی تحمیل کردند.
* در این بین یکسری نفرات به جمع شما اضافه میشدند، در یک رویداد رسمی هم با شما حضور داشتند اما بعد، از اردوی تیم ملی خط خوردند و یا قدیمیترها با این روش از جمع ملیپوشان جدا شدند!
- در تیمملی، اصل برای ما؛ شایسته سالاری بود، ما کسی را خط نمیزدیم. سیستم، آنها را حذف میکرد. ما در این مقطع رنکینگ سیستم را داشتیم. ورزشکار باید خودش را در جمع برترینهای دنیا نگاه میداشت و یا با فرصتهایی که در اختیارش بود خودش را بالا میکشید. مثلا شما میبینید، فرزان عاشورزاده و مهدی خدابخشی از رنک صفر دنیا، خودشان را به رنک اول رساندند و یا سجاد مردانی که رنکینگدار بود علی رغم اینکه در ابتدای راه، قهرمانی آسیایی 2014 را از دست داد، اما این امتیازات را جبران کرد و در جایگاه بالای رنکینگ باقی ماند. سیستم، سیستمِ رنکینگ است و ورزشکار باید از حداقل فرصتها استفاده کند، در غیر اینصورت سیستم او را کنار می گذاشت.
* به نظر شما چرا یک تکواندوکار نمی توانست با شما در ادامه راه باقی بماند؟
- خیلی از بازیکنان در خودشان میدیدند که میتوانند قهرمان جهان شوند و سهمیه را بگیرند خیلیها هم نه! خواستن، باور کردن و پس از آن حس کردن! بازیکن باید به بلوغ فکری برسد که اکنون در چه جایگاهی است و چه فرصتهایی را پیش رو دارد. تمریناتِ ما، فرصتهایی که در اختیار گذاشتیم، همه یکسان بود، ما در تیممان اسیر اسمها نبودیم. مجذوب توانمندی و شایستگی بودیم و همین اصل باعث ماندن یک سری و جدا شدن برخی دیگر از ما بود. از طرفی دیگر تجهیزات و قوانین هم بود. به هرحال انسان در مقابل تغییرات همیشه مقاوم است. طراحی تمرین در تیم ما هم همیشه براساس قوانین بود و قوانین تکواندو هم رو بروز در حال تغییر... شاید یکسری از این عزیزان نتوانستند خودشان را با این شرایط وفق دهند. شاید نتوانستند در خودشان ببینند... که به نظر من زمان لازم است و تمام کسانیکه توانستند خودشان را به تیم ملی برسانند، شایستگی بهترین جایگاه و خوش رنگترین مدالها را دارند، فقط باید به خودباوری برسند و چالشهای پیش رویشان را حل کنند.
* در نهایت مسیر دو ساله سخت تمام شد. شما قهرمان جهان و آسیا شدید! عنوان بهترین مربی آسیا و جهان را هم بدست آوردید، در گرندپریها چه در تعداد مدال و چه در تعداد نفرات، جزو کشورهای رکورددار بودید و با سه تكواندوكار به المپيك ميرويد؛ زمانی شد که بیژن مقانلو بگوید، ای کاش ...
- چرا شد ... زمانیکه بازیکنم تاوان رفاقتش را داد... ببینید هیچ کدام از ورزشکاران گرندپری در آن سال در لیگ مبارزه نکردند. اما بهنام اسبقی با رنکینگ دوم المپیکی در مسابقه ای که اهمیتی نداشت، بازی کرد و آسیب دید، آنهم به خاطر رفاقت و تعهد اخلاقی که به باشگاه داشت و ما سهمیه وزن 68- كيلوگرم را از دست دادیم.
* همانطور که خودتان گفتید ما سهمیه وزن دوم را با بدشانسی محض از دست دادیم، در خصوص بهنام اسبقی و اتفاقاتی که افتاد میگویید؟
- ما در سال 2015 با آسیب دو نماینده کشورمان مواجه شدیم، بهنام که رباط صلیبیاش پاره شد و نیاز به جراحی داشت و تا رسیدن به شرایط مسابقه 120 امتیاز جهانی، 120 امتیاز سه مرحله مسابقات گرندپری و بيش از 40 امتياز تورنمنتها را از دست داد. سجاد هم در مسابقات جهانی با آسیب مواجه شد اما درصد آسیب او کمتر بود و توانست با فیزیوتراپی و طول درمان سه ماهه، مبارزه کند. او هم 120 امتیاز جهانی و یک مرحله مسابقه گرندپری را از دست داد. در این بین ما با استفاده از ملیپوشان دیگرمان مثل ابوالفضل یعقوبی، علیرضا نصرآزادانی، سروش احمدی، فرزاد ذوالقدری و ... با مبارزه در اوزان 63-، 68- و 74- کیلوگرم سعی در مهار کردن رقبای اسبقی و جلوگیری از امتیاز گرفتن این نفرات در رقابتهای گرندپری و تورنمنتها داشتیم. برای سجاد مردانی هم امید عمیدی این کار را به خوبی انجام داد تا دو تکواندوکار خوب ما دوران آسیبشان را پشت سر بگذارند و به میادین برگردند.
به نظر من بهنام زمان کم آورد، او در ارتش های جهان اسیر ناداوری شد، در قزاقستان تکواندوکار قزاق با ناجوانمردی بینی او را شکست، هرچند اسبقی کم نیاورد و در ادامه مبارزه کرد. در نهایت هم پیش از شرکت در فینال گرندپری در تورنمنت کرواسی طلا گرفت و چیزی حدود 18 امتیاز را از این رقابتها بدست آورد. شما ببینید چه اتفاقی میافتد که این دو بازیکن هرچند ماههای زیادی از شیاپ چانگ دور بودند اما در نهایت بین 8 تکواندوکار برتر دنیا ماندند و به فینال گرندپری دعوت شدند.
* چه اتفاقی افتاد که بهنام اسبقی نتوانست در گرندپری عملکرد همیشگیاش را به نمایش بگذارد؟
- در مکزیک و فینال مسابقات گرندپری 8 تکواندوکار برتر دنیا آمده بودند، خب در وزن 68- كيلوگرم به دليل حضور دو نماينده كره جنوبي از این 8 نفری که حضور داشتند، یک نفر المپیک را از دست میداد و باتوجه به امتیازات، بهنام حتما باید به مرحله فینال میرسید و طلا یا نقره این مسابقات را میگرفت. شب قبل از مسابقه، نماینده اسپانیا (گونزالز) در وزن کشی شرکت کرد و بعد از ادامه مسابقه انصراف داد که باعث اعتراض ما شد اما پزشک فدراسیون جهانی اعلام کرد این بازیکن در همان شب مسابقه آسیب دیده است! در صورتیکه به ما گفته بودند اگر بازیکن وزنکشی کند و مسابقه ندهد محروم خواهد شد و ما هم برای همین مهدی خدابخشی را به مکزیک نبردیم! نماینده ساحل عاج هم به خاطر عدم حضور مهدی و حضور دو نماينده از ايران و دو نماينده از انگليس، با رنکینگ «نهم» مجوز بازیهای المپیک را در همین رقابتها گرفت! اگر در وزن 68- کیلوگرم هم این قانون رعایت میشد خب بهنام در مبارزه اول با نماینده کرهجنوبی مسابقه نمیداد و شاید شرایط طوری دیگر رقم میخورد. به هرحال نماینده کرهجنوبی در مراسم شام گالای فدراسیون جهانی هم برای دومین سال پیاپی عنوان بهترین بازیکن جهان را بدست آورد. بهنام در این رقابت، هم راند اول و هم راند دوم پیش بود اما در راند سوم هیجان بیش از اندازه بازی و شرایط محیط بر او غلبه کرد و اصلا نتوانست از مهارت هایش استفاده کند و نتیجه را واگذار کرد. اما من همینجا از او تشکر میکنم. بهنام تلاشش را کرد. در این مدت بسیار سختکوش بود. او بازیکنی بود که در تمامی گرندپریها حریفانش را با اختلاف 12 امتیاز شکست میداد و در جایی هم که باخت حریفش به مدال طلا رسید. اما بهنام واقعا زمان کم آورد و جایش در بین تکواندوکاران المپیکی ایران خالی است.
به هرحال خدا را شکر که تمام سختیها با همفکری، یاری، تلاش و امید به بار نشست و نتایجی در شان خانواده تکواندو بدست آمد. من همان ابتدای کار از خانواده تکواندو صبوری خواستم حالا در روزهای پایانی و نزدیک شدن به بازیهای المپیک بغیر از صبر، از دوستان سکوت هم میخواهم. چراکه برخی در خصوص نتایج و عملکرد تیم ملی کارشناسی میکنند و به خاطر عدم آگاهی و ندانستن شرایط مسابقاتی همانند گرندپری، عملکرد بازیکنانمان را زیر سوال میبرند. خواهش من از این دوستان این است، در این مدت زمان باقی مانده آرامش بازیکنانمان را برهم نزنند.
* شما یک بازیکن دیگر هم داشتید که همین شرایط را داشت، چطور سجاد مردانی توانست سهمیه را بدست آورد؟ به هرحال شرایط او هم در مسابقات گرندپری بسیار سخت بود!
- به نظرم یک ورزشکار قبل از اینکه به اوج برسد باید با خودش تسویه حساب کند، سجاد اول از همه با شرایطی که پیش آمده بود، کنار آمد. او با خودش هم کنار آمد چرا که ميدانست کسیکه میتواند به او کمک کند، تنها خودش است. او بازیکنی است که هنگام مبارزه تابعیت محض دارد، خودش را باور دارد و همین احساس خوب به او کمک کرد تا در آن شرایط سخت و در رقابتهایی مثل فینال گرندپری به مدال طلا برسد. شما ببینید در آن روز فرانسه میآید و نفر اول رنکینگ جهان و المپیک و قهرمان دنیا را شکست میدهد. از آن طرف سجاد باید با بازیکنی مبارزه کند که اول از همه سهمیه المپیک در جیبش است و نام آن کشور به خاطر برخی بی مهریها در ایران، بار روانی برای بازیکن من ایجاد کرده است و اگر سجاد در این مبارزه نتیجه را واگذار کند، تمام است! و سهمیه از دست میرود. بازیکن قبل از رفتن به زمین و مبارزه برابر نماینده آذربایجان به خاطر بار روانی، میداند چه حواشی پشت سر او خوابیده است و باید با آن هم بجنگد. اما ما به خداوند توکل کردیم و باور داشتیم. سجاد در آن روز واقعا فعل خواستن را صرف کرد. من به شما میگویم که رقابتهای فینال گرندپری 2015 برای سجاد مردانی از المپیک هم سختتر بود. من بعنوان یک ایرانی از او تشکر میکنم. به خاطر تحمل آن همه فشار روحی – روانی که منجر به کسب مدال طلای این رقابتها و کسب سهمیه المپیک ریو شد.
* بحث آسیب دیدگی به شما واقعا صدمه زد، برای سالهای آتی پیشنهادی به فدراسیون جهانی شده است که لااقل سهمیه رنکینگ سیستم بیشتر شود؟
- بله ما این پیشنهاد را به فدراسیون جهانی دادهایم که به طور مثال بجای 6 نفر 10 نفر از طریق رنکینگ سیستم به المپیک بیایند و 5 نفر دیگر از مسابقات قارهای. البته به هرحال این در حد پیشنهاد است و باید دید WTF چه تصمیمی میگیرد. ضمن اینکه بحثی دیگر هم که مطرح شد، این بود که اگر یک کشور دو نماینده را در رنکینگ سیستم داشت این یک رکورد است و دو ورزشکار توانستهاند خودشان را در بهترین جایگاه قرار دهند. خب پس بگذارند مثل رشتههاي دو و ميداني و يا وزنه برداري، هر دو نماینده یک کشور در المپیک باشند كه اگر اين اتفاق ميافتاد ما در وزن 80- كيلوگرم هم مهدي خدابخشي را داشتيم و هم مسعود حجيزواره را. البته سیاست فدراسیون جهانی تکواندو براساس توسعه تکواندو است و بعید به نظر میرسد که این اتفاق بیفتد. هرچند ما پیشنهادهای خودمان را مطرح می کنیم.
* مهدی خدابخشی با شما دوران بسیار خوبی را پشت سر گذاشت، او در این دو سال قهرمان جهان، بازیهای آسیایی و آسیا شد و بسیار مقتدرانه در صدر رنکینگ المپیک و جهان بود، او در نهایت لقب ترمیناتور هم از فدراسیون جهانی تکواندو گرفت، به نظر شما مصدومیت گرندپری منچستر 2014 تاثیر منفی برروی او نگذاشت؟ عملکرد او را در این مدت چطور ارزیابی می کنید؟
- اول که باید بگویم مهدی میتواند القاب جدید و بهتری را بدست آورد چراکه نه تنها او که تمامی بچهها شایسته هستند. مهدی در تمامی مسابقات خوب و ایدهآل بود. او همانند دیگر نفرات از حداکثر توانمندیهایش در مبارزات استفاده کرد. پتانسیل خدابخشی بیشتر از چیزی است که از او میبینیم اما در همان لحظه که مبارزه میکند تمام تواناییهایش را میگذارد. متاسفانه برخی نفرات باعث شدند فکر آسیب به ذهن این قهرمان خوب ما بیاید. اینکه او با آن همه فشردگی در سال 2014 آسیب ندید و حالا در سال قبل المپیک اگر آسیب ببیند، تمام است! همین برروی او تاثیر منفی گذاشت، کسانیکه متاسفانه با اسم رفاقت، ذهنیت او را خراب کردند... به هرحال ما همه انسان هستیم و انسان است و کلمات! اما خدا را شکر این روزها او شرایط بسیار خوبی دارد و دیگر توجهی به این صحبتها نمیکند. مهدی در اولین اعزام رسمیاش به همراه ما در قهرمانی آسیایی 2014 به دنبال تثبیت خودش بود. طلای آن رقابتها به او خیلی چسبید و بعد در رقابتهای قهرمانی جهان عملکرد فوقالعادهای داشت و آنجا به مدال طلا رسید. به نظر من مهدی در رقابتهای جهانی روسیه باید بعنوان بهترین بازیکن جهان انتخاب میشد اما به هرحال یکسری عوامل بازدارنده وجود دارد که نمیگذارد همه عناوین به یک کشور برسد، البته این خوب است چراکه همین ها باعث میشود بازیکنان ما به دنبال عناوین و القاب جدید باشند و بیش از پیش تلاش کنند.
* فرزان عاشورزاده دیگر نماینده کشورمان هم تمامی عناوین را در یکسال اخیر بدست آورد و خوش درخشید، چرا به یکباره، همه منتقد او شدند؟
- فرزان در آن روزهای اول ناشناخته بود، وقتی یک بازیکن به بالاترین سطح ورزشی میرسد و نگاهها به سمت او میرود، روز به روز کارش سختتر میشود. فرزان قهرمان آسیا، بازیهای آسیایی و جهان شد و در تمامی گرندپریها با مدال بازگشت، به هرحال مسابقات، مسابقاتی حرفهای است و یک لحظه غفلت باعث از دست رفتن نتیجه میشود، اگر فرزان در چند ثانیه در فینال گرندپری 2015 مدال طلایش با نقره عوض نمیشد، آیا این حرف و حدیثها بود؟ بازیکنان ما حرفه ای هستند و میدانند به کجا میخواهند بروند، توجهی به انتقادات ندارند و کار خودشان را انجام میدهند. قشنگی ورزش هم به همین است اگر این اتفاقات نباشد، شاید دیگر انگیزهای برای ورزشکار در میان نباشد. خیلیها گفتند فرزان باید تغییر کند، من این را قبول ندارم. چرا باید مهارتی که یک بازیکن در آن خوب است، از او گرفته شود؟ مهارت بازیکن را نباید از او گرفت، باید به آن اضافه کرد تا در لحظاتی که مبارزه گره میخورد از مهارتی دیگر استفاده کند. وظیفه ما این است که مهارتهای ورزشکارانمان را بیشتر و باور اجرا را در آنها ایجاد کنیم.
* این حرفها را قبول داشتید که گفتند، باخت برای فرزان عاشورزاده لازم بود!
- اینکه بگویم باخت برایش لازم بود نه، این را قبول ندارم! من میگویم این اتفاقها باعث ایجاد انگیزه فرزان شد، همین. این تلاطمها برای ورزشکاران ما قشنگ است، این دست اتفاقات به آنها انگیزه بیشتری می دهد.
* برویم سر وقت بازیهای المپیک، چقدر به آن فکر میکنید؟
- راستش را بگویم؟ انقدر که دیگران بزرگ میبینند، من آن را بزرگ نمیبینم، نه اینکه مورد توجهم نباشد، نه. ولی اینکه بیایم و به بازیکنانم بار روانی بدهم، این کار را نمیکنم. ببینید ما در بازیهای آسیایی میآییم و 4 مدال طلا میگیریم، نتیجهای که خود کرهایها هم باور نمیکردند، اما این عملکرد، دلیل داشت. ما آمدیم و بازیکنانمان را از محیط دهکده بازیها دور کردیم. در آن مقطع ما نزدیک به محل سالن مسابقات، محلی را اجاره کردیم و بازیکنانمان را از محیط دهکده بازیها بیرون آوردیم. همین بار روانی را از بازیکنانمان برداشت. ما بطور کل دو مسابقه مهم را داریم که عیار عملکرد ورزشی یک کشور را نشان میدهد، یکی بازیهای قارهای است و دیگری المپیک. همین ناخودآگاه بار روانی را برای ورزشکار ایجاد میکند. من نمیگویم بی توجهی اما هرچه آسانتر بگیریم قطعا راحتتر از پس این مسابقات بر میآییم.
* در هر دوره از بازیهای المپیک تیمملی ایران توانست با مدال بازگردد. حالا در این دوره ما برای اولین بار به جای دو تکواندوکار، سه تکواندوکار را در بازیهای المپیک داریم. به نظر شما این تیم می تواند، شگفتی ساز شود و حتی نتیجهای بهتر از المپیک آتن کسب کند؟
- چرا نباید بتواند؟
* یعنی به نظر شما میگذارند چنین اتفاقی بیفتد؟
- من به شایدها نه کاری دارم و نه به آنها فکر میکنم. نمیدانم چقدر زورم به عوامل میرسد، ولی چرا نشود؟ مهم این است که تمرکزمان را از دست ندهیم. نباید بگذاریم این عدم تمرکز کار دستمان بدهد. در مسابقات قهرمانی جهان، ما به یکباره دو مدال طلا گرفتیم، بعد دیگر مدال نداشتیم! آنهم در حالیکه همه کشورها داشتند مدال میگرفتند، اما تمرکزمان را از دست ندادیم و نتیجه شد کسب عنوان قهرمانی جهان. اشتباهی که من در سال 2012 و در مسابقات قهرمانی آسیایی داشتم را تکرار نخواهم کرد، در آن سال وقتی یکی از بازیکنانم بدون مدال ماند، من فکر کردم همه چیز تمام شد، در صورتیکه من 5 بازیکن دیگر داشتم. این تجربه به من در مسابقات آسیایی 2014 و بعد در مسابقات جهانی 2015 کمک کرد. حالا برای المپیک هم، همین است. ما در 4 روز بازیهای المپیک 4 نماینده داریم. هرروز، روز خودش است و روز بعد هم روز خودش است! از دست ندادن تمرکز تا لحظه آخر میتواند رمز موفقیت باشد، من همیشه به بازیکنانم میگویم شما فکر کنید بازی 6 دقیقه و 20 ثانیه است، زودتر از خط پایان به پشت سرتان نگاه نکنید و تا آخر مبارزه صبر کنید و متمرکز باشید. من میگویم چرا که نه؟ در گروه مردان ما 3 قهرمان داریم، 3 تکواندوکار شایسته که میتوانند سه مدال خوش رنگ برای کاروان ایران بدست آورند. این را من نمیگویم، عملکرد آنها در رویدادهای متعدد گواه این صحبت است.
* فکر نمیکنید، حضور در رویدادهای مختلف در این 2 سال به نوعی دست بازیکنان را برای هم رو کرده است و همین کار را در المپیک سخت میکند؟
- شرایط برای همه همین است. بازیکنان ما در المپیک از لحاظ فنی به اوج میرسند. در آن روز استراتژی مهم است. اینکه برای هر مبارزه چطور باید مسابقه داد. ما نسبت به رقبایمان استراتژی خاص آن بازی را داریم. استراتژی نحوه چگونگی کاربرد درست از تکنیک و تاکتیک است. اینکه بازیکن در همان لحظه خاص نسبت به حریفش چه عملکردی داشته باشد. ما باید در همان ابتدای مبارزه، حریفمان را اسکن کنیم، مهارتش را بدانیم و براساس آن از مهارت هایی که بازیکنانمان در اختیار دارند، نهایت استفاده را ببریم. از طرفي نكتهاي كه كمتر به آن توجه ميشود، آناليز داوران است! ورزشكار بايد داور بازي را هم به خوبي بشناسد، بداند اين داور بيشتر روي چه ضربههايي خطا ميگيرد و عملكردش را براساس آن تعريف كند.
* باتوجه به اینکه جدول بازیها از پیش مشخص شده است، شما تمام 15 تکواندوکار حاضر در اوزان را آنالیز می کنید یا یکسری نفرات خاص؟
- هرکسی که به المپیک میآید، شانس کسب مدال را دارد، پس در هر مقطعی امکان رو در رویی با یکی از این 15 نفر وجود دارد. ما تمام 15 ورزشکار را آنالیز میکنیم. من اصلا به قرعه اعتقاد ندارم. آمدهایم تا مدال طلا بگیریم. من فقط شماره بازی را مینویسم. بازیکن میداند به المپیک آمده است هر بازی را باید ببرد و بیاید بیرون. برای همین هم هر 15 نفر را به خوبی میشناسد. همیشه به بچه ها گفته ام، 4 بازی کنیم مدال طلا بگیریم راحت تر است؟ یا 6 بازی و مدال برنز؟ حالا ما به آن چهار بازی فکر می کنیم. البته در این مسیر اگر هر اتفاقی هم بیفتد ما بلافاصله باید خودمان را با شرایط همسو کنیم. هدف ما نهایتِ استفاده از فرصت هایی است که خلق میکنیم نه از فرصتهایی که برایمان پیش میآید! این دو جمله متفاوت است و بازیکنان ما فرصت را خلق خواهند کرد نه اینکه منتظر فرصت بمانند.
در المپیک آمادگی روحی و روانی بسیار مهم است. بازیکنانی که به المپیک می آیند همه در اوج مهارت و صد در صد آماده هستند، چه از نظر فني و چه از نظر رواني! حالا در این آوردگاه کسی موفق است که از مهارتهایش استفاده صحیح و به موقع کند. تو باید آنقدر روحت برای چنین روزی آماده و بزرگ باشد که در هر شرایطی بتوانی برای خودت موقعیت خلق کنی و آنچه را در این سالها آموختهای به مرحله اجرا برسانی.
* شما هر 3 بازیکنتان را به یک چشم میبینید؟
- قطعا همین طور است. شاید از بیرون به یک بازیکن فشار بیشتری وارد کنند اما من هر سه بازیکنم را با 3 مدال خوش رنگ میبینم. اما باید قبول کرد که مسابقه است. دو اخطار اشتباه یک داور در نتیجه بازی تاثیرگذار است هرچند ما با بچهها که صحبت میکنیم، همیشه میگوییم باید هوشیار باشند و نگذارند داور سوار مبارزه شود. ما بغیر از بازیکنان باید داور را هم آنالیز کنیم. هر سه بازیکن ما خوب و متفاوت هستند، اگر به پیشبینی باشد و بدون در نظر گرفتن شرایط و اتفاقات غیر مترقبه، پیشبینیام کسب سه مدال خوش رنگ است.
تسلیم نشدن، خود باوری، داشتن احساس خوب، وظيفهگرا بودن، کنترل استرس، ایمان به توانمندی، استفاده به موقع از مهارتها، فاکتورهای سه بازیکن ما است. این تیمی است که میتواند عصای دست کاروان ایران باشد، من به سه مدال خوش رنگ فکر میکنم و اتفاقات خوب. چرا باید به اتفاقاتی که نیفتاده است، فکر کنیم و الکی وقت خودمان را با انرژیهای منفی هدر بدهیم. من همیشه به آن لحظهای فکر میکنم که این سه عزیز روی سکو هستند و پرچم ایران به اهتزاز در میآید. فکر میکنم این یکی از قشنگترین لحظههای دنیا باشد. چه چیزی زیباتر از اینکه تاثیرگذار باشی و تاریخ کشورت را زیبا بنویسی.
ببینید این کادر و مجموعه همیشه سعی کرده است تاریخ تکواندو را خوب بنویسد و امیدوارم در المپیک هم این کتاب با زیباترین کلمات و خاطرات بسته شود. از تمام مردم ایران میخواهم همچون گذشته برای ما دعا کنند تا بتوانیم همانند مسابقات قهرمانی جهان، قهرمانی آسیا و بازیهای آسیایی باعث افتخار و غرور ملی شویم.
مردم ایران خوشحال باشند، ما هم خوشحال خواهیم بود.
|